جدول جو
جدول جو

معنی تتق بکشیین - جستجوی لغت در جدول جو

تتق بکشیین
تابش نور از نقطه ای به نقطه ای دیگر، انعکاس نور
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مَلَ)
پرده کشیدن. (ناظم الاطباء) :
ظلمت به پیش چشمۀ حیوان تتق کشید
رفتیم و ذوق چشمۀ حیوان گذاشتیم.
وحشی.
رجوع به تتق و دیگر ترکیبهای آن شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از تتق کشیدن
تصویر تتق کشیدن
تتغ کشیدن پرده کشیدن
فرهنگ لغت هوشیار
بانگ زدن، فریاد کشیدن
فرهنگ گویش مازندرانی
احساس درد شدید در پا یا درد بر اثر سرما
فرهنگ گویش مازندرانی
دنبال هم قرار داشتن، پشت سرهم قرار گرفتن
فرهنگ گویش مازندرانی
دراز کشیدن، تیغ کشیدن روی پوست بدن جهت حجامت یا هر قصد دیگر.، رشد کردن، رشد گیاهانی که بوته ی رونده دارند
فرهنگ گویش مازندرانی
ریختن و پراکنده کردن بار به هنگام حمل در اثر بی احتیاطی
فرهنگ گویش مازندرانی
صدایی که هنگام گلودرد ادا شود
فرهنگ گویش مازندرانی
چیزی را روی زمین کشاندن
فرهنگ گویش مازندرانی